English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2926 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
Other Matches
combatant U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
adds U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
continuously set vector U عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
ingredients U عناصر
ingredient U عناصر
representative elements U عناصر نماینده
transmutation U تبدیل عناصر
clemency U اعتدال عناصر
target indications U عناصر هدف
known data U عناصر معلوم
trace elements U عناصر کمیاب
combat , elements U عناصر رزمی
gft setting U عناصر خط کش تیر
firing data U عناصر تیر
essential elements U عناصر ضروری
intelligence data U عناصر اطلاعات
job elements U عناصر شغلی
data element U عناصر اطلاعات
conversion of data U تبدیل عناصر
known data U عناصر تیرمعلوم
component operation U عناصر عملیاتی
column head U عناصر سرستون
meteorological data U عناصر هواسنجی
cantilever elements U عناصر کنسولی
minor elements U عناصر فرعی
minor elements U عناصر جزئی
orbital element U عناصر مداری
antisurface U ضد عناصر سطحی شناوردشمن
essential elements of information U عناصر اصلی اخبار
combat , elements U عناصر درگیر در رزم
data U سوابق عناصر داده ها
interrupted U [عناصر معماری منقطع]
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
head U عناصر اولیه ستون
elemental U مربوط به عناصر ابتدائی
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
periocic table U جدول تناوبی عناصر
basic data U عناصر تیر اولیه
chart data U عناصر تیر نقشهای
treadway U پل برای عناصر پیاده
transition series U گروه عناصر واسطه
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
direct plotting U تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
chaines U [عناصر بنایی شبیه پایه]
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
filters U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
aided matching U سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
aided matching U سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
gun pointing data U عناصر مربوط به روانه کردن توپ
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational U آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional U آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
articulation U [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
cartesian structure U ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
clustering U مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
arrays U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
electrothermal printer U چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
array U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circular U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circulars U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
centerpiece U [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting U تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
guerrilla U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerrillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
ease off U شل کنید
say no more U بس کنید
wait a second U تامل کنید
hold hard U صبر کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
hurry up U عجله کنید
make a hurry U عجله کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
leontief table U نگاه کنید به :
i say U نگاه کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
keep at it U مداومت کنید
dele U پاک کنید
recive U مصرف کنید
oyez U گوش کنید
oyez U توجه کنید
cautions U توجه کنید
cautioning U توجه کنید
cautioned U توجه کنید
caution U توجه کنید
push the door to U در راپیش کنید
supposing U فرض کنید
supposes U فرض کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
repeats U تکرار کنید
vide infara U را نگاه کنید
delete U حذف کنید
attention to orders U توجه کنید
suppose U فرض کنید
deleting U حذف کنید
deletes U حذف کنید
move out U حرکت کنید
deleted U حذف کنید
repeat U تکرار کنید
accelerando کم کم تند کنید
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
sus.per coll U حلق اویزش کنید
wait a little U کمی صبر کنید
supra U ببالا نگاه کنید
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
try and came U کوشش کنید که بیائید
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
infile U به ستون دو حرکت کنید
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
NB U خوب دقت کنید
single file U به ستون یک حرکت کنید
out with him U اورا بیرون کنید
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
wait a second U یک خرده صبر کنید
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
wait a second U اندکی صبر کنید
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
wait a minute U اندکی صبر کنید
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
opens U مروحه را باز کنید
chain U مراجعه کنید به CATENA
chains U مراجعه کنید به CATENA
observe silence U سکوت را رعایت کنید
avast U ایست توقف کنید
opened U مروحه را باز کنید
open U مروحه را باز کنید
trailed U هدف را تعقیب کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
trail U هدف را تعقیب کنید
maydays U خطر کمک کنید
mayday U خطر کمک کنید
trails U هدف را تعقیب کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
do good to others U بدیگران نیکی کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
Line up the children in order of height. U بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
Drop me just before you get to the turning. U مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
Please heat up my food. U لطفا" غذایم را داغ کنید
Every day that you go unheeded, you need to count on that day U هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
He helped me for my fathers sake. U بخاطر پدرم به من کمک کنید
identifying U مشاهده کردن شناسایی کنید
identify U مشاهده کردن شناسایی کنید
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com